شاعران کوچک
با نام خداوند جان و خرد. سلام ... سلامی به گرمی خورشید که ما را نوازش می کند. سلامی به رنگ باز شدن غنچه ها. سلامی از حس آمدن بهار سلام به شما شعری از استاد خوبمان : کاشی به کاشی در می نوردی حیاطی گلی را در حسرت دیدن معبدی آسمانی ومن چه بیهوده در غربت هاج و واج نگاهت دنبال یک سجده گاهم « سمیه بابایی» اشعار شاعران آینده : وعده های باغ ارم دادی و اما تو فقط چاه کنعان دلت را تو به نامم کردی برزخ بود و نبودت شده ماوای دلم حسرت مانده به دل گفته که بر می گردی « مطهره نجومی» آروم آروم داری تباه می کنی به چشم هایی که تو نگاه می کنی من چادرم رو می کشم پایین تر اما تو باز داری گناه می کنی « الناز بایرامی» کی می رن ابرای تیره واسه گریه خیلی دیره توی لحظه های بی تو زندگی چه سخت می گیره « زهرا عطایی » رفت و کنار پنجره ی بسته ام نشست آسوده از کنار غزل های من گذشت درگیر و وسعت یک عاشقانه بود سنگی نبود پنجره را حس تو شکست « مهسا اسماعیلی» سرد و بی رنگ است به تو دنیایم یاد تو در دل کرده شیدایم پس بمان که در من تا که جان دارم ای تو محبوم ای تو یکتایم « حدیث آقاجانی» صدا کن مرا
صدای تو خوب است صدای تو، سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد « سهراب سپهری» منتظر نظرات سازنده ی شما هستیم... »
| قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |
